معاونت فرهنگی مدرسه علمیه تخصصی الزهرا(س) گرگان










جستجو





آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
 
  شهادت امام هادی علیه السلام بر رهروانش تسلیت ...
  16:49 , موضوعات: مناسبتهاي روز

شهادت امام هادی علیه السلام بر رهروانش تسلیت

اوصاف پروردگار

امام هادی علیه السلام می فرمایند :

اِنَّ اللهَ لا یوصَفُ اِلاَّ بِما وَصَفَ به نَفْسَهُ وَ اَنّی یوصَفُ الذَّی تَعجِزُ الحَواسُُّ اَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَوْهامُ اَنْ تَنالُهُ وَ الخَطَراتِ اَنْ تَحُدَّهُ وَ الاَبْصارُ عَنِ الاحاطَهِ بِه نَای فی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَایهِ، کَیفَ الکَیفَ بِغَیر اَنْ یقال: کَیفَ، وَ اینَ اْلاینَ بِلا أن یقالَ: اینَ هُو، مُنْقَطِعُ الکَیفِیهِ وَ الاینیهِ الواحِدُ الاَحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ و تَقَدَّسَتْ اسْماؤُهُ؛ بحارالانوار، ج4، ص303

به راستی که خدا جز بدانچه خودش را وصف کرده است، وصف نشود. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورات به کنه او پی نبرند، و در دیده‌ها نگنجد، او با همه نزدیکی‌اش دور است و با همه دوری‌اش نزدیک، کیفیت و چگونگی را پدید آورده، بدون اینکه خود کیفیت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده، بدون این که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان برکنار است، یکتای یکتاست، شکوهش بزرگ و نام‌هایش پاکیزه است.

 


  شناخت افراد به عنوان هدایت شده و یا گمراه (برگرفته ازشرح دعای روزهفدهم ماه مبارک رمضان) ...

هر فردی بر اساس اعمالی که از او سر می زند ،به عنوان هدایت یافته و یا گمراه شناخته می شود و این گونه نیست که افراد بدون انجام عملی هدایت و یا گمراه گردند، به طوری که اگر فردی دستورات و فرامین ذات اقدس پروردگار را اطاعت نموده و از آن تعدی ننماید،و به یقین خداوند نیز بر او عنایت نموده و راه فلاح و رستگاری را به او نشان خواهد داد تا آن که فرد بتواند به درجات عالی انسانی برسد و این درجات عالی انسانی به دست نمی آید مگر با انجام اعمال صالح که همان دستورات ذات اقدس ربوبیت است و بالعکس آن اگر فردی برخلاف دستورات ذات اقدس پروردگار عمل نموده و از حدود الهی تعدی نماید ،خداوند نیز او را در گمراهی خود رها ساخته تا به جایگاه خود که ضلالت ابدی و عذاب و دوزخ است ،دست یابد.

چنانچه ذات اقدسش فرمود :
« وَ يَمُدُّهُمْ في‏ طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»(بقره/15)
« و خداوند آنها را در گمراهی و طغیانشان رها ساخته تا حیران و سرگردان باشند.»

لذا فردی هدایت یافته است که اعمالش بر اساس دستورات الهی بوده و فردی گمراه است که اعمالش بر خلاف دستورات الهی باشد

موضوعات: مناسبتهاي روز
[جمعه 1392-05-04] [ 07:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  قرآن و ادبیات فارسی ...

تهیه کننده:مبلغین مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (٥) لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (٦)
درباره این آیه شریفه تفاسیر گوناگونی شده است. مولانا در مثنوی خود طبق روش همیشگی، همراه با تذکراتی، آیات را تفسیر می‏کند که در این‏جا به گوش ه‏ای از آن اشاره می‏کنیم.
ایشان در دفتر ششم خود این‏گونه آغاز می‏کند که می‏خواهد خیلی از ناگفتنی ‏ها را بگوید. در کلام عارفان، گاه کلماتی است که هر کسی نمی‏ تواند آن‏ها را بفهمد و درک کند، لذا این‏گونه اشاره می‏کند که خداوند متعال نیز به پیامبران خود دستورات را می ‏گفت و از آن‏ها می‏ خواست تا به مردم ابلاغ کنند، چه آن‏ها را گوش کرده و عمل کنند و چه گوش نکنند.
در ادامه می‏گوید: ای انسان، به همه چیز خوب نگاه کن تا بتوانی به حقیقت آن دست پیدا کنی و خدا را در آن ببینی، زیرا تو فقط همین ظاهر نیستی و باطنی عمیق در وجود تو قرار دارد. این جسم، ظاهر توست. وقتی شاه عالم وجود اراده فرماید که روح به او بپیوندد، فرشتگان فریاد می‏زنند: ای ارواح، از مرکوب جسم ‏ها و بدن‏ ها پایین آمده و مجرد شوید. خداوند متعال با پوششی از صوت و حرف و گفتگو پرده ‏ای بر باغ معانی می‏ کشد تا از آن باغ چیزی جز رایحه و بویی به مشام آدمی نرسد. این جاست که می‏ فرماید: ای طالب حقیقت، تا می ‏توانی این بو را به کمک عقل و هوشت بیشتر استشمام کن، بلکه آن بو، گوش تو را گرفته، به سوی اصل می‏ برد. در ادامه تشبیه جالبی می‏کند، این‏که: خودت را از دچار شدن به بیماری زکام محافظت کن، این سرما تو را دچار بیماری‏های نفسانی می‏کند.
می‏دانیم که بیماری زکام، مانع رسیدن بو به مشام انسان می‏شود. در این‏جا نیز کبر، غرور، خودبینی، هواپرستی، دچار شدن به قیل و قال دنیوی و شنیدن و گفتن حرف‏های لغو و بیهوده را زکام معنی می‏کند، زیرا همۀ، این‏ها مانع رسیدن آن بوی حقیقت به مشام جان انسانی می‏شود. می‏فرماید: وقتی دیدی زمین روحت از سردی و انجماد روحی کسانی که تو را به امور دنیوی مشغول می‏کنند، تأثیر پذیرفته، به سوی معارف حقیقی رو بیاور و نصیحت ناصحان حقیقی را گوش کن و به آن‏ها عمل کن. ای کسانی که خورشید حقیقت را نادیده گرفته و خود را به قیل و قال مشغول ساخته ‏اید، نصایح خیرخواهانه حضرت حق و انبیا و اولیاء و مصلحان فقط بر گوش ظاهری شما اثر می‏گذارد، ولی بر گوش باطن‏ تان مؤثر نمی‏ افتد. بنابراین نصیحت ما در شما اثر نمی‏گذارد، البته بدان که نصیحت شما نیز در ما اثر نمی‏گذارد.
مهر آن در جان توست و پند دوست        می‏زند بر گوش تو بیرون پوست
پنــد مــا در تــو نگیــرد ای فلان        پنــد تــو در ما نگیرد هم، بدان(1)
در جایی دیگر، ایشان در قالب داستانی، نکاتی ظریف و عارفانه بیان می‏کند. داستان خریده شدن بلال حبشی توسط یکی از یاران پیامبر(ص) از اُمیّه که از مشرکین قریش بود.
بلال، به دین اسلام پیوسته بود، اُمیّه از این کار بسیار ناراحت شده، او را به سختی شکنجه‏ می‏کرد، اما بلال در مقابل همه شکنجه ها «احد احد» می‏ گفت و از دین خود دست بر نمی‏ داشت. تا این‏که این خبر به پیامبر(ص) رسید. ایشان کسی را برای خریدن بلال نزد اُمیّه فرستاد. قاصد به اُمیّه گفت: من برده‏ ای سپید به تو می‏دهم و تو این برده‏ ی سیاه را به من بده. اُمیّه گفت: 200 درهم نقره هم باید بپردازی و او قبول کرد. اُمیّه بلند خندید و گفت: اگر در خریدن این غلام این‏قدر اشتیاق نشان نمی‏دادی، من حتی حاضر بودم معادل یک دهم مالی که به من پرداختی بفروشم. اما قاصد گفت: ای سبک مغز، تو مانند کودکان، جواهری را با دانه گردویی مبادله کردی. من به ظاهر سیاه او نگاه نمی‏کنم، بلکه روح و باطن اوست که در نظر من به دو جهان می‏ ارزد.
مولانا از این‏جا به بعد نکات اخلاقی را متذکر می‏شود که: همان‏گونه که مسافران کاروان ‏ها، طلاها و جواهرات خود را دود اندود می‏کردند تا از یغمای حرامیان در امان بماند، بلال نیز به منزلۀ طلای نابی است که برای محفوظ ماندن از حسادت حاسدانی که در حماقت خانه‏ ی دنیا زندگی می‏کنند، ظاهرش سیاه شده است. یعنی :
1ـ تو ای انسان نباید کمالات و فضایل خود را برای دیگران  ظاهر کنی، مبادا که حسادت بددلان برانگیخته شود.
2ـ چشم ظاهر بین خود را حقیقت بین کن تا بتوانی از محسوسات ظاهری گذشته و حقیقت روح قدسی را بشناسی، چنان‏که آن کافر، مفتون ظاهر شده بود، لذا نتوانست ضمیر تابناک بلال را بشناسد.
در ادامه گفتگو می‏گوید: بلال، صفت بندگی خود را به تو نشان داد. یعنی تو فقط بندگی او را دیدی، نه آقایی او را. این غلام را بگیر و به جای بلال را به من بده، ما هر دو سود برده‏ ایم، اما سود تو مجازی است و سود من حقیقی. ای کافر به‏ هوش باش که دین شما برای شما و دین من برای من است.
این تو را و آن مرا، بردیم سود            هین لکم دین ولی دین این جهود
خود سزای بت پرستان این بود            جلّش اطلس، اسب او چوبین بود
همچو گور کافران پر دود و نار            وز بـرون بربسته صـد نقش و نگار(2)
سزای بت ‏پرستان یعنی ظاهرپرستان این است که اسبی چوبین با زینی حریر داشته باشند. صورت بدون محتوا مانند قبر کافران است که اندرونش سرشار از دود و آتش است، ولی نمای بیرونی‏ اش از نقش و نگارهای بسیار آراسته شده است.
1- کریم زمانی، شرح جامع مثنوی معنوی، دفتر 6، چ هفتم، تهران: انتشارات اطلاعات، 1383، ص47 و مولانا جلال‏الدین محمد بلخی، مثنوی معنوی، به کوشش محمد استعلامی، چ ششم، ج6، تهران: زوّار، 1372 ص 12.
2- کریم زمانی، همان، ص 313؛ مولانا جلال‏الدین محمد بلخی، همان، ص 55؛ محمد تقی جعفری، تفسیر و نقد تحلیل مثنوی، ج 13، چ یازدهم، تهران: انتشارات اسلامی، 1367، 413.

موضوعات: مناسبتهاي روز
 [ 01:16:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  داستان های قرآنی احسان به والدین ...

تهیه کننده:مبلغین مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (8) وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ (9)
8- ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند و اگر آن‏ها تلاش كنند كه براى من شريكى قائل شوى كه به آن علم ندارى، از آن‏ها اطاعت مكن، بازگشت همه شما به سوى من است و شما را از آنچه انجام می‏داديد، با خبر خواهم ساخت.
9- كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آن‏ها را در زمره‏ ی صالحان وارد خواهم كرد.
بعضى از مردانى كه در مكه بودند، ايمان و اسلام را پذيرفتند. هنگامى كه مادر آن‏ها از اين مساله آگاه شد، تصميم گرفت كه غذا نخورد، آب ننوشد، تا فرزندش از اسلام بازگردد! گرچه هيچ‏كدام از اين مادران به گفته‏ ی خود وفا نكردند و اعتصاب غذا را شكستند، ولى آيه فوق نازل شد و خط روشنى در برخورد با پدر و مادر در زمينه مساله ايمان و كفر به دست همگان داد.
در طریق هدایت نباید وحشت کرد.
(67) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْكافِرِينَ (68) وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (69)
67- آيا نديدند كه ما حرم امنى براى آن‏ها قرار داديم، در حالى كه مردم را در اطراف آن‏ها (در بيرون اين حرم) می ربايند؟ آيا به باطل ايمان می‏آورند و نعمت خدا را كفران می ‏كنند؟
68- چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ مى‏بندد، يا حق را پس از آن‏که به سراغش آمد، تكذيب مى‏كند؟ آيا جايگاه كافران در دوزخ نيست؟
69- و آن‏ها كه در راه ما (با خلوص نيت) جهاد كنند، قطعاً هدايتشان خواهيم كرد و خدا با نيكوكاران است.
« گروهى از مشركان گفتند: اى محمد! اگر ما داخل در دين تو نمى‏شويم، تنها به خاطر اين است كه مى‏ترسيم مردم ما را بربايند (و به سرعت نابود كنند)، چون جمعيت ما كم است و جمعيت مشركان عرب بسيارند.» به محض اين‏كه به آن‏ها خبر رسید كه ما وارد دين تو شده ‏ايم، به سرعت ما را مى‏ربايند و خوراك يك نفر از آن‏ها هستيم، در اين‏جا آيه اولم يروا … نازل شد و به آن‏ها پاسخ گفت.

موضوعات: باقرآن, داستانهای قرآنی
 [ 01:13:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  علوم قرآنی سوره‏ هاى مكى و مدنى ...

تهیه کننده:مبلغین مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

آيات و سوره‏ هاى قرآن كريم به دو بخش مكى و مدنى تقسيم گرديده ‏اند. دليل اين تقسيم، فوايد و ثمراتى بوده كه بر آن مرتبت می ‏شده است. اينك به برخى از آن‏ها اشاره می ‏كنيم.
1ـ شناخت سير دعوت و رسالت پيامبر و نحوه تبيين و تشريع احكام و قوانين در قرآن.
2ـ فوايدى كه از جهت تقييد و يا تخصيص مطلقات و عمومات قرآنى با شناخت تقديم و تاخير آيات و سوره‏ ها و نيز احياناً تشخيص آيات ناسخ از منسوخ حاصل می ‏شود.
3ـ آگاهى بر يكى از ابعاد اعجاز قرآن و تحريف‏ ناپذيرى آن، كه از راه تأمل و تدبر در سوره‏ هاى مكى و مدنى به دست می ‏آيد. توضيح اين‏كه، سوره‏ هاى مكى غالباً سوره‏ هايى كوچك و با آياتى كوتاه و موزونند، برخلاف سوره‏ هاى مدنى. اين ويژگی ‏ها در آغاز نزول قرآن از طرفى اعجاز قرآن در ناحيه تحدى و از سوى ديگر تحريف‏ ناپذيرى آن را به جهت سهولت در فراگيرى و حفظ نمايان می سازد.
اين فوايد سبب گشته است تا بسيارى تأكيد نمايند كه ورود در تفسير و فهم آيات قرآن بدون اطلاع از سوره‏ هاى مكى و مدنى امكان پذير نيست.
ضابطه تقسیم سوره‏ ها به مکی و مدنی
در تفكيك آيات و سوره‏ هاى مكى از مدنى، سه معيار و ضابطه ذكر شده است:
1ـ ضابطه زمانی
2ـ ضابطه مكانى
3ـ ضابطه خطابى
1ـ ضابطه زمانى:
در اين معيار، هجرت پيامبراكرم 6 ملاك قرار گرفته است. هر آيه و سوره ‏اى كه قبل از هجرت و يا در بین هجرت قبل از رسيدن به مدينه نازل شده باشد، مكى و آنچه پس از هجرت نازل گرديده - اگرچه در مكه نازل شده باشد - مدنى است.
2ـ ضابطه مكانى:
در اين معيار، مكان نزول آيه تعيين کننده‏ ی مكى يا مدنى بودن آن است. هرچه در مكه و اطراف آن نازل شده باشد، مكى و هرچه در مدينه و اطراف آن نازل شده باشد، مدنى است. بر اين اساس، آيات و سوره‏ هایی كه نه در مكه و نه در مدينه نازل شده باشند، نه مكی ‏اند و نه مدنى. 3ـ ضابطه خطابى:
آيات و سوره‏ هایی كه خطاب به مردم مكه است، يعنى در آن‏ها خطاب «يا ايها الناس» به كار رفته، مكى و آيات و سوره ‏هایی كه خطاب به مردم مدينه است، يعنى در آن‏ها خطاب «يا ايها الذين آمنوا» به كار رفته، مدنى هستند(ابن مسعود). مشهور در ميان مفسران، انتخاب ضابطه اول در تفكيك بين سوره‏ هاى مكى و مدنى است. (الاتقان، ج 1، ص 26)
ويژگی ‏هاى سوره ‏هاى مكى و مدنى:
به طور كلى، با تدبر در محتواى آيات و سوره‏ هاى قرآن و مقايسه ميان آيات، می ‏توان براى هر يك از آيات و سوره ‏هاى مكى يا مدنى، ويژگیهايى را برشمرد. اين ويژگی ها گرچه نمی ‏توانند كليت داشته باشند، اما راهنماى خوبى براى تشخيص مكى و مدنى بودن آيه‏ها و سوره‏ ها هستند.
ويژگی‏هايى كه غالباً در سوره‏ هاى مكى وجود دارند، عبارتند از:
1ـ دعوت به اصول عقايد: مثل ايمان به خدا و روز قيامت و تصوير نمودن صحنه ‏هاى حساب و حالات بهشتيان و دوزخيان.
2ـ كوچكى سوره ‏ها و كوتاهى و موزون بودن آيه‏ ها و ايجاز در خطابات.
3ـ مجادله با مشركان و ابطال عقايد آن‏ها
4ـ كثرت قسم به خداوند، روز قيامت، قرآن و جزء اين‏ها. در سوره‏ هاى مكى نزديك به سى سوگند وجود دارد، در حالى كه در سوره‏ هاى مدنى تنها در دو مورد ادات قسم به كار رفته است.
5ـ كثرت قصص انبيا و امت‏ هاى پيشين و داستان حضرت آدم و ابليس.
6ـ كثرت استعمال يا ايها الناس و کمی استعمال يا ايها الذين آمنوا (الموجز علوم القرآن، ص 143).
7ـ آيه ‏ها و سوره ‏هاى مكى پرحرارت، تند و با شدت لحن هستند و تجانس صوتى در آيات وجود دارد.
8ـ دعوت به ارزش‏ هاى دينى و اخلاق متعالى: همانند محبت، اخلاص، احترام به غير، اكرام به همسايه، نيكى به والدين و مبارزه با عادات زشت اخلاقى، مانند قتل و خونريزى و خوردن مال يتيم و ضمناً هر سوره ‏اى كه حروف مقطعه در آغاز آن باشد (به جز بقره و آل عمران) مكى است.
ويژگى‏ هايى كه غالباً در سوره‏ هاى مدنى وجود دارد، بدين قرار است:
1ـ طولانى بودن سوره‏ ها و آيات.
2ـ مجادله با اهل كتاب
3ـ رويارويى با منافقان
4ـ كثرت ذكر جهاد و اذن به جهاد و احكام آن
5ـ تشريح احكام حدود، فرايض، حقوق، ارث، قوانين سياسى و اقتصادى و معاهدات
6ـ تفصيل ادله و براهين بر حقايق دينى. (موجز علوم القرآن، ص 144).
منابع:
1 - الاتقان فی علوم القرآن؛ جلال الدین عبدالرحمن ابوبکر سیوطی، دمشق، بیروت، دارابن کثیر.
2 - درس‏نامه علوم قرآنی سطح ٢، نویسنده: جوان آراسته، حسین، ناشر :بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)
3 - موجز علوم القرآن: داود العطار. تهران، مؤسسة قرآن الكريم، 1403ق


موضوعات: باقرآن, علوم قرآنی
 [ 01:11:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  درسی ازقرآن ...

برگرفته از جلسه تفسیر عمومی قرآن حضرت آیت‏ الله نورمفیدی مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان
ثُمَّ خَلَقْنَا…. فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ(14) ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ(15)
خداوند در آیات سوره مؤمنون، به شش مرحله شکل‏ گیری خلقت انسان‏ها اشاره می‏کند. نطفه، علقه، مُضغه، عظام، لحماً و سپس خلق آخر که همان دمیدن روح خداست در وجود انسان.
انسان‏ها در پنج مرحله از این شکل‏ گیری با حیوانات یکی هستند.  البته نباتات هم برای این‏که به خلقت اصلی خود برسند، مراحلی را طی می‏کنند. بنابراین انسان و حیوان و نبات برای شکل‏ گیری وجه مشترکات زیادی دارند. آنچه که بین انسان و آن‏ها فرق می‏گذارد، دمیدن روح خدا در انسان است.  همین امر است که از وجود انسان به بهترین آفرینش تعبیر شده است و خداوند خود را بهترین آفرینندگان معرفی می‏کند. به این موضوع در سوره سجده اشاره شده است: «ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ (٨) ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ(9)» «پس نسل او را از عصاره‏ای از آب ناچیز و بی‏ مقدار آفرید. سپس او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید و برای شما گوش و چشم‏ ها و دل‏ها قرار داد، اما کمتر شکر نعمت‏های او را به جا می‏ آورید.»
البته حیوانات هم روح دارند، یک حیوان چشم دارد، گوش دارد، می‏ بیند و می‏ شنود، اما آنچه که می‏ بیند و می‏ شنود، با آنچه انسان می‏ بیند و می‏ شنود، کاملاً متفاوت است. مثلاً دیدن یک باغ گل و درک زیبایی آن توسط انسان، با آنچه که یک حیوان  می‏ بیند کاملاً فرق می‏کند. این تفاوت به‏ دلیل همان روح خدایی است که در وجود انسان است و حیوانات آن روح خدایی را ندارند.
روح خدا در وجود انسان باعث می‏شود انسان خیر و شر را درک کند و بفهمد. از وجود خود و اطراف خود بیرون رود و تغییر و تحولات زیادی را در جامعه انسان و زمین و آسمان به وجود آورد و توانایی‏ های شگفت ‏آوری از او سر زند.
در آیه بعد، خداوند متعال می‏فرماید: ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ(15) سپس شما بعد از آن می‏ میرید. یعنی انسان بعد از این‏که مدتی را در زمین زندگی کرد، می ‏میرد و انکار مرگ هم برای هیچ‏کس امکان ندارد. مسلمان، کافر، یهودی یا نصرانی همه مرگ را قبول دارند.
اما این‏که مرگ چیست؟ قرآن می ‏فرماید: مردم دو دسته ‏اند:
1ـ دسته‏ ای می‏گویند مرگ آخر سیر زندگی انسان است، مثل حیوانات و گیاهان. همان‏طور که آن‏ها زندگی‏شان با مرگ تمام می‏شود، انسان هم زندگی ‏اش با مرگ به پایان می‏رسد و بازگشتی وجود ندارد. این دسته لقاء خداوند را قبول ندارند.
2ـ دسته ‏ای دیگر که مؤمنین باشند، مطابق با آنچه خداوند فرموده، معتقدند وجود انسان فقط این بدن مادی نیست که با مرگ زندگی ‏اش تمام شود. بلکه روح خدا در وجود انسان است و هنگام مرگ ملک ‏الموت روح را از کالبد و جسم انسان می‏گیرد و جدا می‏کند تا هنگام بازگشت و روز معاد و لقاء الهی فرا رسد و انسان مطابق با آنچه انجام داد،. به پاداش و کیفر اعمالش می‏رسد.
در روایات، قبض روح توسط ملک‏ الموت به این شکل بیان شده است که: همه دنیا مثل یک سکه کوچک در کف دست  عزرائیل است و هر زمان که مصلحت الهی باشد، روح افراد را با خواندن و صدا زدن آن روح می‏گیرد و از بدن مادی انسان جدا می‏کند.

موضوعات: مؤسس مدرسه, سخنرانی
 [ 01:02:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آشنایی با سوره ها ...

تهیه کننده: مبلغین مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

نام سوره:  عنکبوت               شماره سوره : 29                    محل نزول : مکه  
تعداد آیه: 69                         تعداد کلمه: 1981                      تعداد حروف: 4195      
معنی: حشره معروف
علت نام‏گذاری: آيه 41 سوره كه انديشه‏ هاي الحادي كافران به عنكبوت كه سست‏ ترين خانه‏ ها را دارد، تشبيه شده است. ضمناً كلمه عنكبوت در تمام قرآن دو بار به كار رفته كه هر دو در اين سوره است.
نام‏های دیگر:  ندارد.
محتواي سوره :  
مسأله امتحان، وضع منافقان (ارتباط اين دو مسأله با هم، زيرا شناخت منافقان جز در طوفان‏ هاي امتحانات و آزمون‏ها ممكن نيست)
•   گوشه ‏هايي از سرنوشت پيامبران بزرگي همچون نوح و ابراهيم و لوط و شعيب كه در برابر گردن‏كشاني همچون نمرود و ثروتمندان خودخواه قرار داشتند و كيفيت اين مبارزه و پايان آن براي دلداري پيامبر اسلام(ص) و مؤمنان اندك نخستين.

  • توحيد، نشانه‏ هاي خدا در عالم آفرينش و مبارزه با شرك.
  • ضعف و ناتواني معبودهاي ساختگي و پيرامون عنكبوت صفت آن‏ها.
  • عظمت قرآن و دلايل حقانيت پيامبر اسلام(ص) و لجاجت مخالفان.

ترتیب سوره: به ترتيب جمع‏ آوري، بيست و نهمين سوره است و به ترتيب نزول، هشتاد و چهارمين سوره است كه بعد از سوره «روم» و قبل از سوره «مطففين» نازل شده است.
داستان‏های سوره: نوح: 14 تا 15، ابراهيم:16 تا 17و 31، لوط: 28 تا 30 و 32 تا 35، شعيب: 36 تا 38، موسي 39، اصحاب السفينه:15.
فضیلت سوره: امام صادق(ع) فرمود: «هر كس سوره عنكبوت و روم را در ماه رمضان تلاوت كند، به خدا سوگند اهل بهشت است.»  توجه: اگر فقط از نخستين آيه اين سوره الهام بگيريم و خود را آماده سازيم، اهل بهشت خواهيم بود.



موضوعات: باقرآن, آشنایی باسوره های قرآن
 [ 01:00:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ادب درکلام ...

بیان اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین سیدمجتبی نورمفیدی رئیس هیأت امنای مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان

در کلمات معصومين (ع) و رفتار آنها يکي از نکات محوري و مهم، ادب در کلام است، اين ادب کلامي جلوه‏هاي مختلفي دارد و خيلي ظرافت دارد و مراتب مختلف براي آن متصور است. زشت گويي، فحش، لعن و سب و طعن در کلمات ائمه (ع) منع شده است،

علی (ع) مي‏فرمايند: «قولوا للناس احسن ما تحبون ان يقال فيکم فإن الله يبغض اللّعّان السبّاب الطّعّان علی المؤمنين» [1] ؛ بهترين چيزی را که دوست داريد درباره شما گفته شود درباره ديگران بگوييد، خداوند تبارک و تعالی شخص لعن کننده و نفرين کننده، سب کننده و طعن زننده بر مؤمنين را مبغوض مي‏شمارد. کسی که اهل لعن کردن و دشنام دادن و طعنه زدن است مبغوض خداوند متعال است.

ممکن است کسی بگويد در روايت وارد شده که طعن و لعن و سب نسبت به مؤمنين مبغوض خداوند است و اين بدين معنی است که سب و لعن و طعن نسبت به غير مؤمنين اشکال ندارد و انسان مجاز است هر چه را دوست دارد نسبت به غير مؤمنين بگويد. لکن روشن است که منظور روايت اين نيست که طعن و سب و لعن فقط نسبت به مؤمنين مبغوض خداوند متعال است. اين امور نسبت به غير مؤمنين هم ناپسند است و در قرآن و روايات وارد شده که کفار را سب نکنيد چون آنها هم در مقابل خدای شما را سب خواهند کرد، پس اين امور نسبت به همه اعم از مؤمن و غير مؤمن جايز نيست. بله لعن به اين معنی که مثلاً در مورد کفار گفته شود از رحمت خداوند دور باشند اشکال ندارد و اين غير از سب است قدر مسلم اين است که سب نسبت به مؤمنين بايد رعايت شود و تشخيص مؤمن هم سليقه‏ای نيست تا انسان بگويد فلانی که مؤمن نيست پس سب او اشکالی ندارد و چنين کاری خارج از سيره و روش معصومين (ع) و بر خلاف سفارشات آنهاست. ادب در کلام چيزی است که در سيره معصومين (ع) فراوان به چشم مي‏خورد، معصومين (ع) در گفتار و رفتار خود هميشه ادب کلامی را رعايت مي‏کردند حتی با کسانی که دشمن آنها بودند، حقايق را مي‏گفتند اما هيچ گاه از چارچوب ادب کلامی خارج نمي‏شدند. در روايت وارد شده که خداوند تبارک و تعالی بهشت را بر فحّاش بي‏حيا که برای او مهم نيست که درباره ديگران چه بگويد و ديگران هم درباره او چه بگويند، حرام کرده است. همچنين در روايتی از رسول اکرم (ص) وارد شده که حضرت مي‏فرمايند: «إن مِن شرّ عباد الله مَن تکره مجالسته لفحشه» [2] ؛ از بدترين بندگان خداوند کسی است که مردم از همنشينی با او اکراه دارند به خاطر اينکه اهل فحش است. پس سب و لعن ديگران از اموری است که مبغوض خداوند تبارک و تعالی و اهل بيت (ع) است و معصومين (ع) مجسمه ادب در کلام بوده‏اند و ما هم به عنوان پيروان آنها بايد اين ادب را از آنها ياد بگيريم.

«والحمد لله رب العالمين»


[1] . بحار الانوار، ج87، ص181، ح67.

[2] . کافي، ج2، ص323، ح3.

موضوعات: نکات اخلاقی
 [ 12:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم