عقل گر داند دل در بند زلفش چون خوش است

عاقلان دیوانه گردند در پی زنجیرها

علاقه ومحبت ما به اشخاص واشیا غالبا بخاطر نیاز ما به آنها ست اما ذات بی نیاز حق تعالی با بندگانش عشق ورزی می کند ودوستشان دارد بی آنکه احتیاجی به آنها داشته باشد که ضرری از او دفع کنند یا نفعی به برساند .

این محبت چنان است که اگر بنده دریابد از شوق بمیرد وبقول حافظ عاقلان دیوانه زنجیری شوند.

در حدیث قدسی درمورد آنان که به او پشت کردند ونا فرمانی اش کردند می فرماید:(اگر آنان که از درگاه من روی بر تافتند می دانستند چقدر برآنان مشتاق ودر انتظار بازگشت آنانم هر آینه از شوق جان می سپردند و بند بندشان از هم میگسیخت.)

خدایا تو که بابدان اینگونه ای پس با نیکان چگونه ای؟

اما در مود خوبانش فرماید :(هر آنکه مرا بخواهد مییابد وهر آنکه مرا یافت می شناسد  وهرآنکه مرا شناخت دوستم می دارد وهرآنکه دوستم بدارد عاشقم می گردد وهرآنکه عاشقم شد من نیز عاشقش شوم هرکس که من عاشقش شوم او را بکشم هرکس را من بکشم خونبهایش با من است هرآنکس خونبهایش با من است من خود خونبهایش هستم)

چقدر این حدیث قدسی برازنده شهیدان است اما ماکجا هستیم؟

تهیه کننده:طالب کوی یار


موضوعات: مناسبتهاي روز
   جمعه 11 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

یزید صائغ می گوید:(به امام صادق عرض کردم مردی است که بر این امر است (شیعه است )اگر خبر دهد دروغ گوید اگر وعده دهد خلاف کند اگر امین شود خیانت کند او چه منزلتی دارد ؟فرمود:در نزدیکترین منازل کفراست ولی کافر نیست.)(کافی ج2)

این مرد که تظاهر به تشیع می کند اما در عمل برخلاف نظر ودستورات ائمه معصومین -علیهم السلام -رفتار می کند ومرتکب گناهانی چون دروغ خیانت پیمان شکنی می شود نزدیک است اعمالش او را به کفر کشاند واعتقادش را نیز از بین ببرد اماطبق فرموده امام کافر محسوب نمی شود واحکامی چون نجاست بدن وحرمت ازدواج و…راندارد چون اسلام با گفتن شهادتین به زبان حاصل شد واگر ضروری دین را انکار نکند احکام سایر مسلمین بر او بار می شود. اما بین حقیت ایمان با این نوع مسلمانی فاصله از عرش تا فرش است.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله وسلم )فرمودند:(نزدیکترین شما به من در موقف قیامت کسی است که راستگوتر امانت دار تر و وفادار تر است)

پس شاید دروغگو وخائن و بی وفا از همه بیشتر با پیامبر (ص)فاصله داشته باشند.شاید بتوان گفت حتی قوام اصلی زندگی های خانوادگی ودر مرحله بعد روابط سالم اجتماعی با این سه عنصر صدق و وفا وامانت رابطه ای اساسی دارد.(کمی فکر کنیم )وجانمایه هرسه شاید صدق باشد

سعدی شیرازی گوید:

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

خدای تعالی فرماید : (کونوا مع الصادقین)با صادقین باشید(توبه 119)

تهیه کننده:طالب کوی یار


موضوعات: مناسبتهاي روز
   جمعه 11 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

درروایات معصومین خواندم دعای این افرادبطور مطلق یادراین حالات مستجاب نمی شه خیلی جالب بود خلاصه اش این بودکه اینهایا به خودشان یا به دیگران یاخالقشان ظلم وبی مروتی کرده اند آیا شما هم به همین نتیجه نمی رسید؟

۱-عاق والدین وقاطع رحم ۲-بدون حرکت از خدا روزی بخواهد ۳-مردی که به دلیل عدم توافق اخلاقی زنش را نفرین کند (میتونه طلاقش بده) ۴-وام دهنده ای که شاهد نگیرد ۵-والی ستمگر وگارگزارانش ۶-اسرافکار ۷-نفرین بر همسایه اگر فاصله گرفتن از او ممکن باشد ۸-بعداز نزول بلا  ۹-حرام خوار ومشغول الذمه ۱۰-تارک امر به معروف ونهی ازمنکر  ۱۱-اصرار کننده بر گناه (زیاد گناه می کند) ۱۲-ریا کار ومتظاهر    ۱۳-ستمگری و همکاری با ستمگر  ۱۴-فحاش وهرزه گو  ۱۵-سخت دل  ۱۶-بدگمانی وسوئ ظن به خدا  ۱۷-بخیل ولئیم  ۱۸-دلبسته به دنیا آنقدرکه خدا را فراموش کرده   ۱۹ -اهل تارو طنبور وامثال آن (شاید چون سبب غفلت و بی خبر ی از حق می شود) ۲۰-دل ناپاک (سخت دل) ۲۱- نیت غیر صاذق

نویسنده:طالب کوی یار


موضوعات: مناسبتهاي روز
   جمعه 11 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

۱-آیه ۶۴سوره نسا ء :"لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاء وک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوالله توابا رحیما“  اگر آنان هنگامی که به خود ستم کردند نزد تو می آمدند پس از خدا آمرزش می خواستند رسول هم برای آنان طلب آمرزش می کرد خدارا توبه پذیر ومهربان می یافتند.

آیه بیانگر این است :که استغفار وشفاعت پیامبر برای امتش پذیرفته می شود وقتی در زمان حیات دنیوی این امر محقق می شود چرادر زمان حیات برزخی واخروی نباشد.

چنانچه سمهودی نویسنده سنی مذهب کتاب وفاء الوفاءحکایت عربی را که پس از فوت حضرت رسول (صلی الله علیه وآله )سرمزارش آمد وتوسل واستغفار کرد ودعایش مستجاب شدرانقل کرده ومی گوید:"این حکایت مشهور است و نویسندگان تمام مذاهب آن رانیکو دانسته ابن عساکر وابن خوری ودیگران با سند آن رااز محمد بن حرب هلالی آورده اند.”

ابن فدیک که از پیروان تابعین وپیشوایان ثقه و مشهور کتاب صحیح بخاری است می گوید :(اگر کسی نزد قبر پبامبر بایستد و  این آیه را بخواندو هفتاد باربگوید صلی الله علیک یا محمد ،ملکی اورا صدا میزند صلی الله علیک یا فلان وهیچ حاجتی از او ساقط نمی شود.)

مالک پیشوای مذهب مالکی به این آیه  در جواز توسل به پیامبر پس از رحلتش تصریح می کند.

۲-آیه ۱۶۹ سوره آل عمران:"لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون” کسانی را که درراه خدا کشته شده اند مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند نزد پروردگارشان روزی می خورند.

آیه فوق به صراحت دلالت بر حیات برزخی اموات (شهیدان)می کند تاحدی که حتی ویژگیهای زندگی دنیوی مثل روزی خوردن رانیز برای آنها اثبات می کند بنابراین انبیا واولیا هم مانند سایر اموات از حیات برزخی بهره مند هستند.مگر حضرت رسول نفرمود"مرکب و نوشته علما ازخون شهدا برتر است."پس  آنچه برای شهدا ثابت است درباره انبیا و علما هم به مراتب ثابت است .پس آنان هم می توانند نقش واسطه گری خودرا انجام دهند با آنکه می دانیم روح انسان باقی و فنا ناپذیر است پس می تواند دعا کند.

آیا می توان گفت شهید زنده است آن قدر که نزد حق روزی می خورد اما پیامبر واولیا ی الهی نعوذ بالله مرده وبی تاثیر وبی خبر از عالم هستند؟

علاوه بر همه اینها آیا اعتقاد به اینکه شخص مرده میشنود یا نمی شنود آنقدر مهم واز ضروریات وواجبات دین است که معتقدین به آن را کافر ومشرک محسوب کنند؟

۳-آیه ۳۵سوره مائده :"یاایها الذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیله “ای کسانی که ایمان آورذه اید تقوا پیشه کنید و(برای رسیدن به قرب او ) وسیله ای بجویید.

در تفسیر صافی ذیل این آیه ازعیون اخبارالرضا ـ علیه السلام ـاز پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم  ـنقل شده است که (وسیله امامانی از فرزندان امام حسین ـ علیه السلام  ـمی باشند وآنان عروه الوثقی و وسیله بین بندگان و خدای تعالی می باشند.)

4-آیه 57 سوره اسراء:"اولئک الذین یدعون  یبتغون الی ربهم الوسیله “آنهایی راکه کافران به خدایی می خوانند ؛آنان خود به درگاه خدا وسیله تقرب می جویند.

از آیه فوق به دست می آیداصل وسیله و واسطه جستن می تواند درست باشد اما وسیله نمی تواند بت ها یا اشیا ویا افرادی باشند که نزد خدا مقبولیتی ندارند بلکه وسیله باید مقبول خدا باشد.

۵-آیه ۹۷و۹۸سوره یوسف :"قالوا یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین *قال سوف استغفر لکم ربی انه هو الغفور  الرحیم ” (درآنحال برادران یوسف )عرضه داشتند :ای پدر برای تقصیراتمان از خدا آمرزش طلب که ما خطای بزرگی مرتکب شدیم (حضرت یعقوب )فرمود:به زودی از درگاه خدا برای شماآمرزش می طلبم که او بسیار آمرزنده ومهربان است.

با اینکه هرکس می تواند بی واسطه با خدا سخن بگوید وبرادران یوسف هم بعد از پشیمانی می توانستند بی واسطه از خدا طلب بخشایش کنند اما از پدرشان خواستند که از آنها نزد خدا شفاعت کند واز وسیله ای آبرومندتر بهره بردند وحضرت یعقوب پیامبر ـ علیه السلام ـ هم آن پذیرفت.

۶-آیه ۹۶ سوره یوسف:"فلما ان جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیرا…"پس هنگامی که بشیر آمد پیراهن یوسف را بر رخسارش افکند دیده اش بینا گشت.

آیا خدای تعالی بدون پیراهن یوسف نمی توانست چشمان یعقوب را شفا دهد؟البته که می توانست اما این کار رابه وسیله پیراهن یوسف وبا تبرک جستن یعقوب به آن انجام داد.

حال می توان گفت که پیراهن یوسف استثنا است و متن صریح قرآن را جوری دیگر تاویل وتفسیر کرد ؟چرا از طرف خدا پیراهن یوسف موثر باشداما حرم پیامبر خاتم وتوسل به  او وتبرک جستن به آن مزار پاک که افضل اولیا وانبیا رادر بر دارد بی تاثیر ونعوذ بالله مغضوب اله می باشد.

نه چنین نیست قطعا مرگ حجاب آن بزرگان واقع نمی شود چنان که ازسیره علمای سلف برمی آیدتوضیح وشرح آن را بعدا می نویسم .

نویسنده:طالب کوی یار



موضوعات: مناسبتهاي روز
   جمعه 11 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

مؤسس مدرسه علمیه الزهرا(س)گرگان آیت الله سید کاظم نورمفیدی، نماینده ولی فقیه در استان گلستان و امام جمعه گرگان، امروز (11 مرداد) در خطبه های نمازجمعه گرگان گفت: روز قدس روز احترام به انتخاب امام خمینی (ره) است و مردم ما چون دل در گرو امام خمینی (ره) دارند هیچوقت صحنه را خالی نمی گذارند.

وی، به حضور گسترده مردم گرگان اشاره کرد و افزود: مردم گرگان و استان همواره در صف حمایت از انتفاضه مردم فلسطین و کشورهای مظلوم منطقه بوده اند و امروز نیز با حضورشان این مهم را ثابت کردند.

آیت الله نورمفیدی تصریح کرد: روز قدس دیگر به استراتژی جهانی تبدیل شده و امروز همه کشورها علم مخالفت با رژیم جعلی اسراییل را بر افراشته اند و بیداری جهانی و اسلامی در منطقه ملهم از همین موضوع است.

امام جمعه گرگان در فرازی دیگر از سخنان خود تقوای الهی را لازمه معرفت خداوند دانست و افزود: باید در ماه هایی مثل رمضان به تقوای خود بیفزاییم تا مرز عبودیت و بندگی خداوند برسیم.

آیت الله نورمفیدی با اشاره به به روزهای پایانی ماه مبارک رمضان، گفت: اینک که در واپسین روزهای ماه مبارک رمضان قرار داریم باید ببینیم که چه توشه ای از این یک ماه برداشته ایم و چه چیزی به اندوخته های ما افزوده شد.

نماینده ولی فقیه در گلستان تصریح کرد: هر چه انس با قرآن و نزدیکی با خداوند در نزد مردم بیشتر باشد امکان موفقیت و پیشرفت بیشتر خواهد بود.

 

   جمعه 11 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

برای اثبات خدای تعای راههای فراوانی وجوددارد کتابهای آسمانی وفلاسفه ازدلایل مختلف وجود خدا را اثبات کرده اند .در بعضی از مقدمات حسی وتجربی ودر برخی دیگر ازمقدمات عقلی استفاده شده است .بعضی مستقیما خدای حکیم وبرخی دیکر واجب الوجود(موجودی که وجوش نیازمند موجود دیگر نیست) رااثبات کرده.اند

ساده ترین راه اثبات خدا

توجه وتفکر در نشانه های خدا وجهان ؛پدیده های زمین و آسمان وشگفتی های خلقت آنها واز همه مهمتر شاید وجود انسان باشد که سراپا بر وجود خالق خود گواهی می دهد.

دیدم سایت مردمان زیبا به برخی از این نشانه ها پرداخته است لذا آن را در اینجا آوردم:

زمین اندازه آن دقیق است.  اندازه زمین و جاذبه آن باعث ایجاد لایه نازکی اطراف آن می شود که بیشتر آن نیتروژن و اکسیژن است و فقط تا 50 مایل بالاتر از سطح زمین را تحت پوشش قرار می دهد. اگر زمین کوچکتر بود امکان وجود اتمسفر غیرممکن بود مانند سیاره تیر. اگر زمین بزرگتر بود، اتمسفر فاقد هیدروژن می شد مانند سیاره مشتری. زمین تنها سیاره ای است که اتمسفری با ترکیب درست گازها دارد که حیات را برای انسان ها، حیوانات و گیاهان ممکن می سازد.

زمین در فاصله مناسبی از خورشید قرار گرفته است. به نوسانات دمایی که بدن ما به سختی می تواند تحمل کند توجه کنید منفی 30 درجه تا مثبت 120 درجه. اگر زمین کمی دورتر از خورشید بود همه ما یخ می زدیم. اگر کمی جلوتر بود می سوختیم. حتی انحراف کوچکی در موقعیت زمین نسبت به خورشید زندگی روی زمین را غیرممکن می سازد. زمین این فاصله با خورشید را زمانی که با سرعت 67000 مایل در ساعت دور آن می چرخد حفظ می کند. همچنین همزمان دور محور خود نیز می گردد و باعث می شود سطح زمین هر روز به درستی گرم و سرد شود.


ماه به دلیل کشش گرانشی آن اندازه و فاصله مناسبی از زمین دارد. ماه باعث جزر ومد و حرکت اقیانوس ها می شود بنابراین آب اقیانوس ها راکد نمی ماند، اما در عین حال آب اقیانوس های بزرگ بر روی قاره ها سرازیر نمی شود.


آب
بی رنگ، بی بو و بدون طعم و مزه است، و هیچ موجود زنده ای نمی تواند بدون آن زندگی کند. بیشتر بدن انسان ها، گیاهان و حیوانات از آب تشکیل شده است (تقریبا دو سوم بدن انسان آب است). در ادامه به این موضوع می پردازیم که چرا ویژگی های آب آن را برای حیات ما مناسب کرده است:

آب نقطه جوش و انجماد بالایی دارد. آب به ما اجازه می دهد که در محیطی که نوسان درجه حرارت وجود دارد زندگی کنیم، و دمای بدن ما روی 98.6 درجه ثابت نگه می دارد.


آب یک حلال عمومی است. خاصیت آب این است که می تواند صدها ماده شیمیایی، معدنی و مغذی را در سراسر بدن و در کوچکترین رگ های خونی به جریان بیندازد.


آب از نظر شیمیایی خنثی است. آب تاثیری بر ساختار موادی که منتقل می کند ندارد، و این امکان را برای بدن فراهم می کند که مواد غذایی، دارویی و معدنی را جذب و استفاده کند.


آب کشش سطحی بی نظیری دارد. بنابراین می تواند در گیاهان بر خلاف جاذبه بالا برود و این ماده حیات بخش و همچنین مواد مغذی به نوک بلندترین درختان برسند.


آب از بالا به پایین یخ می زند و یخ روی آب شناور می ماند، بنابراین ماهی ها می توانند در زمستان زنده بمانند.


نود و هفت درصد آب جهان در اقیانوس ها قرار دارد. اما در کره زمین، سیستمی طراحی شده که نمک را از آب جدا می کند و سپس آن آب را در سراسر سیاره زمین پراکنده می سازد.


فرآیند تبخیر آب اقیانوس ها را می گیرد و نمک را بر جای می گذارد، ابرهایی را ایجاد می کند که به آسانی بوسیله باد جابه جا می شوند و آب را برای انسان ها، گیاهان و جانوران در سراسر سیاره به ارمغان می آورند. این سیستم پالایش است که امکان زندگی روی زمین را فراهم می کند، سیستمی که آب را احیا و قابل استفاده مجدد می کند.


مغز انسان
همزمان اطلاعات بسیار زیادی را پردازش می کند. مغز شما تمام رنگ ها و چیزهایی که می بینید را درک می کند، دمای اطراف شما، فشار گام های شما بر زمین، صداهای اطراف، خشکی دهانتان، حتی بافت و جنس کیبوردتان. مغز احساسات شما، افکار و خاطرات شما را نگهداری و پردازش می کند. همزمان مغز فعالیت های مداوم بدن شما مانند الگوی تنفس، حرکت پلک، گرسنگی و حرکات ماهیچه ها را کنترل می کند.

مغز انسان بیش از یک میلیون پیام را در ثانیه منتقل می کند. مغز اهمیت این اطلاعات را می سنجد و اطلاعات غیرضروری را جدا می کند. عملکرد مغز متفاوت از سایر اندام ها است. هوش شما، توانایی در استدلال، احساسات، رویا پرازی و تدبیر، عمل کردن، و ارتباط با دیگران  توسط مغزتان انجام می شود.


چشم ها… هفت میلیون رنگ را تشخیص می دهند. به صورت خودکار متمرکز می شوند و همزمان 1.5 میلیون پیام را ارسال می کنند. فرضیه تکامل روی تغییر و تحولات در موجودات زنده موجود تمرکز می کند. هنوز فرضیه تکامل به تنهایی نمی تواند مبدا اولیه مغز یا چشم و یا بوجود آمدن موجودات زنده از ماده بی جان را به صورت کامل توضیح دهد.


2.
آیا خدا وجود دارد؟ جهان مبدأیی دارد- علت آن چیست؟

دانشمندان معتقدند که جهان در نتیجه یک انفجار عظیم نور و انرژی بوجود آمده است، که آن را بیگ بنگ می نامند. این انفجار مبدا هر چیزی است که اکنون وجود دارد: آغاز جهان، مبدا فضا، و حتی مبدا اولیه خود زمان.


رابرت جاسترو متخصص فیزیک نجومی، که خود را منکر وجود خدا معرفی می کند، می گوید، “اساس هر چیزی که در جهان اتفاق می افتد در آن لحظه نخستین بنیان نهاده شده است؛ هر ستاره، هر گیاه و هر مخلوق زنده ای در جهان در نتیجه وقایعی که در لحظه انفجار کیهانی اتفاق افتاده بوجود آمده است… جهان ناگهان بوجود آمد و ما نمی توانیم بفهمیم علت آن چیست.”


استیون وینبرگ، برنده جایزه نوبل فیزیک، می گوید در زمان این انفجار، “جهان صدها هزار درجه سانتی گراد حرارت داشت… و جهان با نور و روشنایی پر شده بود.”


جهان همیشه وجود نداشته است. جهان آغازی دارد… چه چیز باعث آن شد؟ دانشمندان هیچ توضیحی برای انفجار ناگهانی نور و ماده ندارند.


3.
آیا خدا وجود دارد؟ جهان با قانون های طبیعی یکسانی در جریان است. چرا؟

ممکن است بیشتر چیزهای زندگی در تغییر باشد، اما به چیزهایی توجه کنید که هیچگاه تغییر نمی کنند:


جاذبه زمین همیشه وجود دارد، فنجان داغ چای روی میز سرد می شود، زمین طی 24 ساعت دور خود می گردد، و سرعت نور تغییری نمی کند چه روی زمین و چه در کهکشان های دور.


چه چیز باعث می شود قوانین طبیعت هیچگاه تغییر نکنند؟ چرا جهان این چنین منظم و پایا است؟


“بزرگترین دانشمندان تحت تاثیر اعجاب آن قرار گرفته اند. هیچ ضرورت منطقی برای جهان وجود ندارد که از قوانین پیروی کند، چه رسد به پیروی از قوانین ریاضیات. این شگفتی نشات گرفته از این حقیقت است که جهان مجبور به حرکت در این مسیر نیست. آسان است جهانی را تصور کنیم که در آن شرایط به صورت غیرقابل پیش بینی لحظه به لحظه تغییر می کنند یا حتی جهانی که چیزها ناگهان به وجود می آیند و ناگهان از بین می روند.”


ریچارد فینمن، برنامه جایزه نوبل الکتروداینامیک کوانتوم، می گوید، ” اینکه چرا طبیعت بر پایه ریاضیات است یک معما است… این حقیقت که قوانینی وجود دارند نوعی معجزه است.”


4.
آیا خدا وجود دارد؟ کد DNA عملکرد سلول ها را برنامه ریزی می کند.

تمام دستورالعمل ها، آموزش ها، تعلیمات از روی  قصد و نیت هستند. کسی که دستورالعملی می نویسد هدفی دارد.  آیا می دانستید که در هر سلول بدن ما یک کد دستورالعمل با جزئیات کامل وجود دارد، مانند یک  برنامه کامپیوتری کوچک؟ احتمالا می دانید یک برنامه کامپیوتری از صفر و یک ایجاد شده است مانند این 110010101011000. روشی که آنها کنار هم گذاشته می شوند به کامپیوتر می گوید چه کند. کد DNA در هر یک از سلول های ما خیلی شبیه به هم هستند. این کد از چهار ماده شیمیایی ساخته شده است که دانشمندان به صورت مختصر A، T ،G ،C   می نامند. آنها به این صورت در سلول ها کنار هم چیده شده اندCGTGATCGCATGC . سه میلیارد از این حروف در هر سلول انسان وجود دارد!


درست مانند وقتی که شما تلفن خود را برنامه ریزی می کنید، DNA نیز سلول را راهنمایی می کند. DNA یک برنامه سه میلیارد کلمه ای است که به سلول می گوید چگونه عمل کند. DNA یک دفترچه راهنمای کامل است.


چرا این موضوع اینقدر شگفت انگیز است؟ شاید یک نفر بپرسد…چگونه این برنامه اطلاعاتی در هر سلول انسان وجود دارد؟ باید گفت که اینها صرفاً مواد شیمیایی نیستند. این ها موادی هستند که عملکرد سلول را هدایت می کنند، و به تفضیل مشخص می کنند که بدن شخص دقیقاً چگونه باید عمل کند.


دلایل طبیعی و بیولوژیکی هیچ توضیحی ندارند که چه زمانی اطلاعات برنامه ریزی شده ایجاد شده اند. شما نمی توانید دستورالعملی را پیدا کنید که چنین اطلاعات جامعی داشته باشد بدون اینکه کسی بدون دانش آن را نوشته باشد”

۲-دلایل عقلی و فلسفی برای اثبات خدا

اما دلایل عقلی وفلسفی هم برای اثبات او وجود دارد که برخی از آنها را در اینجا می آوریم:برهان اول راازبراهین ساده فلسفی دانسته اندمن متن این دوبرهان را ازسایت مرکز ملی پاسخگویی دینی در اینجا گذاشته  ام.

۱“-برهان امکان، یا برهان «امکان و وجوب».این برهان از چهار مقدمه‌ یقینی تشکیل می یابد:
الف) هیچ ممکن الوجودی ذاتاً ضرورت وجود ندارد، یعنی هنگامی که عقل، ماهیتش را در نظر می گیرد، آن را نسبت به وجود و عدم، یکسان می بیند و صرف نظر از وجود علت، ضرورتی برای وجود آن نمی بیند.
این مقدمه، بدیهی و بی نیاز از اثبات است. زیرا محمول آن از تحلیل مفهوم موضوع به دست می آید و فرض ممکن الوجود بودن عیناً فرض نداشتن ضرورت وجود است.
ب) هیچ موجودی بدون وصف ضرورت، تحقق نمی یابد، یعنی تا هنگامی که همه راه های عدم به روی آن مسدود نشود، به وجود نمی آید، و به قول فلاسفه «الشیء ما لم یجب لم یوجد». به دیگر سخن: موجود یا ذاتاً واجب الوجود است و خود به خود ضرورت وجود دارد و یا ممکن الوجود است، و چنین موجودی تنها در صورتی تحقق می یابد که علتی آن را ایجاب کند و وجود آن را به سر حدّ ضرورت برساند، یعنی به گونه ای شود که امکان عدم نداشته باشد. این مقدمه هم یقینی و غیر قابل تشکیک است.
ج) هنگامی که وصف ضرورت، مقتضای ذات موجودی نبود، ناچار از ناحیه موجود دیگری به آن می رسد، یعنی علت تامه، وجود معلول را ضرورت بالغیر می سازد.
این مقدمه نیز بدیهی و غیر قابل تردید است، زیرا هر وصفی از دو حال، خارج نیست: یا بالذات است و یا بالغیر. هنگامی که بالذات نبود، ناچار بالغیر خواهد بود. پس وصف ضرورت هم که لازمه هر وجودی است، اگر بالذات نباشد، ناچار در پرتو موجود دیگری حاصل می‌شود که آن را علت می نامند.
د) دور و تسلسل در علل محال است. این مقدمه هم یقینی است، زیرا دور و تسلسل برگشت به اجتماع نقیضین می نماید و محال بودن اجتماع نقیضین بدیهی است.
با توجه به این مقدّمات یقینی، برهان امکان به این صورت تقریر می‌شود: موجودات جهان، همگی با وصف ضرورت بالغیر،‌ موجود می شوند، زیرا از یک سو ممکن الوجود هستند و ذاتاً وصف ضرورت را ندارند (مقدمة اوّل) و از سوی دیگر، هیچ موجودی بدون وصف ضرورت تحقق نمی یابد (مقدمه دوم) پس ناچار، دارای وصف ضرورت بالغیر می‌باشند و وجود هر یک از آن‌ها به وسیلة علتی ایجاب می‌شود (مقدمه سوم).
اکنون اگر فرض کنیم که وجود آن‌ها به وسیله یک دیگر ضرورت می یابد، لازمه اش دَوْر در علل است و اگر فرض کنیم که سلسلة علل،‌تا بی نهایت پیش می رود، لازمه اش تسلسل است و هر دوی آن‌ها باطل و محال می‌باشد(مقدمه چهارم) پس ناچار باید بپذیریم که در رأس سلسله علت ها موجودی است که خود به خود ضرورت وجود دارد، یعنی واجب الوجود است.
این برهان را به صورت دیگری نیز می توان تقریر کرد که نیازی به مقدمه چهارم (ابطال دور و تسلسل) نداشته باشد، و آن این که: مجموعه ممکنات به هر صورت که فرض شود، بدون وجود واجب الوجود بالذات، ضرورتی در آن‌ها تحقق نمی یابد، در نتیجه، هیچ یک از آن‌ها موجود نمی شود، زیرا هیچ کدام از آن‌ها خود به خود دارای ضرورتی نیستند تا دیگری در پرتو آن ضرورت یابد.
به دیگر سخن: ضرورت وجود در هر ممکن الوجودی ضرورتی عاریتی است و تا ضرورتی بالذات نباشد، جایی برای ضرورت های عاریتی نخواهد بود.
2ـ برهان تقدّم:
علت، تقدّم وجودی دارد بر معلول (نه تقدّم زمانی). معلول با این که هم زمان با علت است و از این نظر تقدّم و تأخری در کار نیست، در مرحله و مرتبه بعد از علت قرار گرفته و مشروط به وجود علت است، بر خلاف علت که مشروط به وجود معلول نیست، یعنی درباره معلول صادق است: «تا علت وجود پیدا نکند، او وجود پیدا نمی‌کند» اما درباره علت صادق نیست که: «تا معلول وجود پیدا نکند، او وجود پیدا نمی کند». کلمه «تا» مفید مفهوم شرطیّت و مشروطیّت و تقدّم ذاتی است.
مثال: فرض می‌کنیم گروهی می خواهند در امری، مثلاً حمله به دشمن، اقدام کنند اما هیچ یک از آن‌ها حاضر نیست پیش قدم شود و حتی حاضر نیست هم قدم باشد. به سراغ هر کدام که می رویم، می‌گوید «تا» فلان شخص حمله نکند، من حمله نخواهم کرد. شخص دوم همین را نسبت به شخص سوم می‌گوید و شخص سوم نسبت به شخص چهارم و همین طور… یک نفر پیدا نمی شود که بلا شرط حمله کند. آیا ممکن است در چنین وضعی حمله صورت گیرد؟ البته نه، زیرا حمله ها مشروط است به حمله دیگر، حمله غیر مشروط وجود ندارد و حمله های مشروط که سلسله را تشکیل می دهند، بدون شرط، وجود پیدا نمی کنند، نتیجه این است که هیچ اقدامی صورت نمی گیرد.
اگر سلسله ای غیر متناهی از علل و معلولات فرض کنیم، چون همه ممکن الوجود می باشند، وجود هر کدام مشروط بر وجود دیگری است که آن دیگری نیز به نوبه خود مشروط به دیگری است، تمام آن‌ها به زبان حال می‌گویند «تا» آن یکی دیگر وجود پیدا نکند،‌ ما وجود پیدا نخواهیم کرد، و چون این زبان حال، زبان همه است، بلا استثنا، پس همه یک جا مشروط هایی هستند که شرط شان وجود ندارد، پس هیچ یک وجود پیدا نخواهد کرد.
از طرف دیگر چون می بینیم موجوداتی در عالَم هستی وجود دارد، پس ناچار واجب بالذات و علت غیر معلول و شرط غیر مشروطی در نظام هستی هست که این‌ها وجود پیدا کرده اند.”

نویسنده:طالب کوی یاز


موضوعات: مناسبتهاي روز
   جمعه 11 مرداد 13921 نظر »
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: موسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه (خواهران) [عضو] 
5 stars

ممنون از مطب خوبتون

1392/05/13 @ 10:51


فرم در حال بارگذاری ...

بعداز بيان راه هاى خداشناسى، اين بحث مطرح مى شود كه آيا امكان دارد در جهان دو يا چند خالق و آفريننده وجود داشته باشد؟  براى اثبات توحيد و يگانگى خدا دلايل گوناگونى بيان داشته اند كه در اينجا به دو برهان از آنها اشاره می شود

۱ـ برهان تركيب

دوگانگى، مستلزم تركيب است و مركب بودن، مستلزم نياز و احتياج، و نياز، با خداوندگارى سازگار نيست.

توضيح

اگر مبدأ و خالق آفريده ها متعدد باشد و هر دو بى نياز و واجب الوجود باشند، بايد بين آنان تمايز باشد، زيرا دوگانگى بدون تمايز و جدا بودن امكان پذير نيست و اگر دوگانگى داشته باشند بايد از يك جهت متشابه و از جهت ديگر متمايز باشند و لازمه آن مركب بودن از جهات مختلف است و لازمه تركيب، نياز به اجزاست و نياز، با وجوب وجود سازگار نيست.[1]ميان خواست هاى آنها تمانع و تزاحم برقر مى شود به گونه اى كه اراده و قدرت هر يك مزاحم اراده و قدرت ديگرى مى گردد. شهيد مطهرى برهان تمانع را مبتنى بر تضاد اراده نمى داند بلكه آن را مبتنى بر امتناع وجود هر حادثه ممكن فرض مى كند، يعنى اگر واجب الوجود متعدد باشد، با فرض هماهنگى و توافق اراده ها باز هم تمانع وجود خواهد داشت.

4ـ برهان فرجه يعنى اگر دو واجب و خدا باشد بايد تفاوتی بين آنان باشد زيرا لازمه تكثر تفاوت است و گرنه دوتا نخواهند بود;

2ـ برهان تمانع

اگر مبدأ و آفريدگار جهان متعدد باشد فساد و اختلال در دستگاه آفرينش پديد خواهد آمد و همچنين عجز و ناتوانى آنها ثابت مى گردد به اين بيان:

اگر مبدأ متعدد باشد و هر دو واجب الوجود و بى نياز باشند بين افعال و كارهاى آنها تزاحم و تمانع به وجود خواهد آمد; به طور مثال اگر اراده يكى به حركت چيزى تعلق گيرد و اراده ديگرى به سكون، بايد حركت و سكون، هر دو وجود پيدا كنند، در اين صورت اجتماع ضدين در يك زمان لازم مى آيد; در نتيجه، قدرت به آن تعلق نمى گيرد با اينكه دو واجب الوجود اراده كرده اند آن را ايجاد كنند. پس عجز و ناتوانى آنها ثابت مى شود و لازمه ناتوانى، نياز و حدوث است بنابراين تعدد آفريننده جهان، باعث محال و تناقض خواهد گرديد.[2]

در پاورقى هاى اصول فلسفه، پنج برهان در اثبات وحدت خدا بيان شده كه عبارت است از:

1ـ برهان وحدت عالم كه دليل وحدت مبدأ عالم است; اين برهان داراى چهار مقدمه به اين شرح است:

الف) وحدت عالم يك وحدت واقعى و طبيعى است;

ب) عالمى جز اين عالم نيست;

ج) معلول واحد جز از علت واحد صادر نمى شود;

د) واجب الوجود بالذات واجب من جميع الجهات و الحيثيات است.

2ـ برهان واجب الوجود; واجب الوجود غيرمتناهى است و در وجود صرف و واقعيت محض و لايتناهى تعدد و تكثر نيست;

3ـ برهان تمانع; مقصود آن است كه اگر مبدأ متعدد باشد،

5ـ اگر خداى ديگرى وجود داشت از جانب او نيز پيامبرانى فرستاده مى شد زيرا لازمه خدايى هدايت بشر است.[3]


[1]ـ  شرح مقاصد، ج 4، ص 32.

[2]ـ  شرح عقايد فلسفى، ص 56.

[3]ـ براى توضيح بيشتر ر.ك: به اصول فلسفه،ج 5، صص 110

نویسنده:طالب کوی یار


موضوعات: مناسبتهاي روز
   جمعه 11 مرداد 1392نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

1 ... 170 171 172 ...173 ... 175 ...177 ...178 179 180 ... 257

جستجو
تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          
 
مداحی های محرم